دیدی یه وقتا یه "کاشکی " میگی. بعد با خودت فکر می کنی آخه اینم شد آرزو. انگار یه جورایی داری یکی از کوپن های آرزوهات رو می سوزونی یا حتی شبیه خرد کردن یه اسکناس درشت یا بیخودی بیرون کشیدن پول از حساب پس اندازه. 

اون روز، اون تیشرت راه راه سبز-آبی و سرمه ای رنگ پشت ویترین، یه همچین حالتی برام داشت. 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها